اشعار و متن نوحه شب هشتم محرم در وصف حضرت علی اکبر (ع) محرم ۱۴۰۴
شب هشتم ماه محرم متعلق به حضرت علی اکبر (ع) است که امسال محرم ۱۴۰۴ برابر با پنجشنبه ۱۲ تیر ماه است. در شب و روز هشتم ماه محرم ذکر مصایب و شهادت حضرت علی اکبر مداحی می شود.
شب هشتم محرم به نام کیست
در شب و روز هشتم ماه محرم ذکر مصائب و شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام مداحی می شود. به روایت مقتل حضرت علی اکبر به طرز فجیعی به دست سپاه یزید به شهادت رسید. پیکر پاکش شرحه شرحه شد و جوانان بنی هاشم پیکرش را لای پارچه به خیمه رساندندو مادرش لیلا دیگر بعد از پر پر شدن گل اکبرش نخندید و پیر شد.
متن نوحه شب هشتم ماه محرم
یا حضرت علی اکبر شب هشتم شب توست تو رو قسم به جدت حضرت پیامبر صلح و آرامش را به کشورم برگردان و امنیت را در ایران وبرقرار کن. ای آبرودار نزد خدا و ای شبیه ترین به حضرت محمد ص ما در این روزهای دلهره جنگ دشمنان از تو می خواهیم تا نجاتمان دهی. چون کاری از هیچ کس بر نمیاد و مردم ایران ناامید شدند. اما تا آخر تا پای جان وای ایران ایستادیم.
////////
کشتهی کشته هاتم
مردهی مرده هاتم
زخمی یک نگاتم
تو حسرت شهیداتم
مولانا علی اکبر
ای فدای تو جانا عشق غیر تو اصلا
بی تو زندگی ابدا مولانا علی اکبر
ملک ملک عشق زهرا
شهریار شهریارا پاره تن حسین
امیر تاج دارا ماه شبای تار لیلا
یاد روی تو اصل رویا
کشته ی کشته هاتم
مرده ی مرده هاتم
زخمی یک نگاتم
تو حسرت شهیداتم
جان ساقی حرم جام لب تو دریا
عشق نام تو بردن
از شراب تو خوردن
تو رکاب تو مردن
مولانا علی اکبر
آینهی صفات الله
جلوه صراط الله
علت بقای عشق
ای فنا به ذات الله
نباشد او را هم آورد
سپاه دشمن کم آورد
پریشان شد لشگر کوفه تا علی بر ابرو خم آورد
تحمل کن تشنگی را
تحمل کن مثل بابا
برای لب های خشکت بابا زبانش را بر هم آورد
(علی اکبرم، شبه پیغمبرم، سردار لشگرم علی)
به خیمه ها آمد دلاور
لبش خشک و دیده اش تر
نگاه نومید زینب ماند و تماشای روی اکبر
چه سروی الله اکبر
چه ماهی شبه پیمبر
شده بر پا غزوهای دیگر آمده پیغمبر به لشگر
(علی اکبرم، شبه پیغمبرم، سردار لشگرم علی)
ببار ای بارون دوباره
که این دنیا پر غباره
دعای اصغر اجابت شد تا دوباره بارون بباره
اگرچه ما رو سیاهیم
اگرچه غرق گناهیم
ببار ای بارون که بی تابِ تشنگیهای خیمهگاهیم
(شاه و ارباب من، درّ نایاب من، مهر و مهتاب من حسین)
//////////
متن نوحه حضرت علی اکبر
ای علی اکبر لیلا، روی لبامه یا زهرا
کی زده نیزه به پهلوی تو بابا
شده رو خاک صحرا، جوونم اربا اربا
علی اکبر ای وای، شده علی اکبر ها
پیرم کردی، زمین گیرم کردی
عزیز دلم واای
علی جانم واای علی جانم واای
پدر تو پریشونه، عزادار تو میمونه
لب موذن خیمه پر از خونه
بالا سرت تا وقتی که خون دل میخوردم
خدا میدونه زینب اگه نبود میمردم
دشمن، خندید، تاکه اشکامو دید
عزیز دلم وااای
پیرم کردی و…
علی جانم وااای، علی جانم وااای
نیمه جون صدای من
نیمه جون پاهای من
کفن تو شده دیگه عبای من
از اسمون چشمام بارون غم ریخت بابا
توی عبا چند دفعه تنت به هم ریخت بابا
مثل حیدر هستی با، زخم سر عزیز
دلم وااای
پیرم کردی و…
///////
صدای اکبر عباس میبینی صبرمو برده
حواست به حرم باشه علی اکبر زمین خورده
همه ریختن سر بچم که کینه دارن از اسمش
میترسم تا برم پیشش نمونه چیزی از جسمش
چه دریایی چه عزایی چه جسم اربا اربایی
نمیتونم بیارم من تو رو تا خیمه تنهایی
جوانان بنی هاشم بیاید که من زمین گیرم
بگیرید دستای من رو که از داغ جوون پیرم
اشعار شب و روز هشتم محرم
حتماً ز. سینه قلب پدر کنده میشود
وقتی که بر زمین پسر افکنده میشود
افتد اگر خراش به یک ناخن پسر
پا تا سر پدر ز. غم آکنده میشود ای وای از دل پدری که مقابلش
گلبرگهای دسته گلش کنده میشود
بابا اگر که داغ جوان دید،ای خدا
تسلیتش کجای جهان خنده میشود؟
این یوسفِ که بود که اینبار واقعاً
دارد شکار گلهی درنده میشود
ارباب! این مگر که علی اکبر تو نیست
دارد شبیه بسمل پرکنده میشود
دیده ببند تا که نبینی تنش چه طور
پامال تیغ و نیزهی برنده میشود
خون را گرفتی از گلویش تا نفس کشد.
اما مگر عزیز دلت زنده میشود
گریه نکن اگر نشد آبش دهی حسین
ورنه امیر علقمه شرمنده میشود
زینب ز. خیمه آمده تا یاری ات کند
دستش نزن حسین…پراکنده میشود
///////
باز به چشمم افق، صحنه کرببلاست
جن و ملک در خروش، ارض و سما نینواست
صحنۀ مُلک وجود ؛ بزم عزای حسین
صاحب مجلس نبی، بانی مجلس خداست
تحفۀ این ماه؛ غم، هدیه این ماه؛ خون
یا بدن بیسر است، یا سرِ از تن جداست
روحِ در آغوش حق، خونِ گلویش به عرش
جسم به خاک زمین، سر به روی نیزههاست
حسین خون خداست، کیست خدای حسین؟
خون خدا را فقط، ذات خدا خونبهاست
العطش تشنگان، شعله به گردون زند
ماه محرم! بگو، ساقی عطشان کجاست؟
ماه عزا آفتاب، سرزده از علقمه
این مهِ ام البنین یا علی مرتضاست؟
سینۀ یاسین و تیر؟ سوره طاها و تیغ؟
پیکر قرآن چرا زیر سمّ اسبهاست؟
زخم به جان حسین، زخم دل عالم است
خون گلوی حسین، خون همه انبیاست
سید مهدی میرداماد
///////
یا قتیل العبراه حسین
یا اسیر الکرباه حسین
کشتی امن نجات حسین
جان عالم به فدات حسین
حسین آقام آقام آقام
از غمت خونجگرم حسین
سایه ات روی سرم حسین
از سرم می گذرم حسین
چون شهیدان حرم حسین
حسین آقام آقام آقام
برو پسر حسین دست علی به همراته
برو همه میدونن جون حسین تو دستاته
غوغا شده توی خیمه ها دلبرم برو مرحبا اکبرم بگو یا علی
یار بهترینم علی ماه مه جبینم علی
ای عصای پیری من داغت و نبینم علی
یا علی علی ولدی
پاشو نفس حسین بند به اون نفس هاته
پاشو قمر حرم دل تنگ اون دو چشماته
بیشتر از این نزن دست و پا پیشم
روبروم داری جون میدی روبروم عزیز دلم
بی تو خم شده کمرم تو بگو چجور پسرم
این تن جدای تو رو یک تنه حرم ببرم
یا علی علی ولدی
بگو چه جوری علی از مرکبت زمین خوردی
بگو چی به سرت اومد جونم رو به لب آوردی
پهلوی تو شکسته مثه مادرم
شده خون دل خواهرم علی اکبرم
نیزه ها به روی تنت خون شده همه بدنت
من برات بمیرم علی بی هوا تو رو زدنت
یا علی علی ولدی
حاج محمدرضا طاهری
////////
کمی روبرویم بمان تا / تماشا کنم قامتت را
که تا لا اقل “ان یکاد”ی / بخوانم بر آن قد و بالا
بمان ای همه شوق و ذوقم/ که دلتنگ پیغمبرم من
که سخت است و تلخ است و سنگین/ ز دیدار تو دل بریدن
علی جان علی جان / برو سوی میدان
شده عید قربان / شده عید قربان
(الوداع، علی اکبر)
خدایا تو اینک گُواهی/ که من میفرستم به میدان
همه خاطرات خوشم را/ به سوز دل و چشم گریان
رخش آینه دار زهرا/ قد و قامتش مثل حیدر
سخن گفتنش، خَلق و خُلقش/ یکایک شبیه پیمبر
خدایا در این دم/ رود جانم از تن
سوی اینهمه گرگ/ رود یوسف من
(الوداع، علی اکبر)
تحمل کن این تشنگی را/ یل خسته تشنه کامم
که آبی بجز اشک حسرت/ نمانده دگر در خیامم
خدایا مبادا که اسبش/ کنون گم کند راه خود را
رود سوی اردوی دشمن/ شود سرو من ارباً ارباً
من و دیده تر/ تو و حرف آخر:
لبم گشته سیراب/ ز دست پیمبر
(الوداع، علی اکبر)
////////
ای علی اکبر حسین ثانی حیدر حسین
ای یل کرب و بلا
ای امید خیمه ها
ای شبیه مصطفی
ای علی اکبر حسین ثانی حیدر حسین
ای نفس های حسین
یار رعنای حسین
ماه زیبای حسین
ای علی اکبر حسین ثانی حیدر حسین
ای بدر هاشمیون
ای میر حیدریون
ای مهر فاطمیون
ای علی اکبر حسین ثانی حیدر حسین
ای یل کرب و بلا
ای امید خیمه ها
ای شبیه مصطفی
خورشید ارض و سما
هم خون خون خون خدا
نور ایمان وفا
ای علی اکبر حسین ثانی حیدر حسین
///////
افتاده به خاک شیر لشکر
سر غرقه به خون عین حیدر
از این همه زخم الله اکبر
بابا گرفته با خونت وضو
موذن حرم اذان بگو
شبیه مرتضی سرت شکست
پرت شبیه مادرت شکست
جون بابات اومد بر لب
پاشو جانا تو رو جان زینب
یوسف حرم وای
یل دلاورم وای
علی اکبرم
اشکام میچکه قطره به قطره
پیراهن من غرق عطره
زلف تو شده الله اکبر
جدا جدا شدی تو مو به مو
موذن حرم اذان بگو
داره میخنده قاتلت به من
ببین سراغ عمه اومدن
پره زجه پر فریاد
پاشو جانا بابا از پا افتاد
شد ابا کفن وای
واسه این بدن وای
ولیعهد من وای
یوسف حرم وای
یل دلاورم وای
علی اکبرم
فواره ی خون مثل بارون
میپاشه رو این دست لرزون
از این همه خون الله اکبر
حالا که خون میپاشه از گلوت
موذن حرم اذان بگو
جون به لب رسیدمو ببین
محاسن سپیدمو ببین
ببین جسم پاره پاره
نمیبینم دیگه چشمام تاره
یوسف حرم وای
یل دلاورم وای
علی اکبرم
سید مجید بنی فاطمه
//////
گاهی همه به دور پسر جمع میشوند
گاهی همه به دور پدر جمع میشوند
اینها که دست و پای علی را گرفتهاند
هشتاد و چار فاطمه سرجمع میشوند
وقتی میان خیمه نشسته، نشستهاند
وقتی که میرود، دم در جمع میشوند
دارند این طرف چهقدر میشوند کم
دارند آن طرف چهقدر جمع میشوند
گیسوی خیمهها همه آشفته میشود
دور و برش که چند نفر جمع میشوند
وای از علی عقابش اگر اشتباه رفت
وای از حسین دورش اگر جمع میشوند
یکطور میزنند علی را که بعد از آن
شمشیرهای تیز دگر جمع میشوند
خیلی تلاش میکند آقا چه فایده
این تکه تکه هاش مگر جمع میشوند
یک عدهای به دور پسر گریه میکنند
یک عدهای به دور پدر جمع میشوند
//////
قصد کرده است تمام جگرم را ببرد
با خودش دل خوشی دور و برم را ببرد
من همین خوش قد و بالای حرم را دارم
یک نفر نیست از اینجا پسرم را ببرد؟
دسترنج همه ی زحمت من این آهوست
چقدر چشم نشسته ، ثمرم را ببرد
این چه رسمی ست پسر جای پدر ذبح شود
حاضرم پای پسرهام ، سرم را ببرد
تا به یعقوب نگاهم نرسیده خبرش
می شود باد برایش خبرم را ببرد
نیزه دنبال دلم بود تنش را می گشت
قصد کرده است بیاید جگرم را ببرد
جان من ، قول بده دست به گیسو نبری
مقنعه ت باز شود ، بال و پرم را ببرد
تو برو خیمه خودم پشت سرت می آیم
چه نیازی ست کسی محتضرم را ببرد
سید مجید بنی فاطمه the night lament for the eighth of Muharram