بیوگرافی بهرام عکاشه و همسرش شهناز سلطانیان +علت فوت و درگذشت
بهرام عکاشه زلزله شناس و استاد دانشگاه تهران ۸۹ ساله و اهل مسجدسلیمان می باشد و از سال ۱۳۴۰ تا به حال در عرصه زمین شناسی و علم زلزله شناسی فعالیت دارد. او به پدر زلزله شناسی ایران معروف بود. آقای عکاشه ۱۲ خرداد ۱۴۰۴ در ۸۸ سالگی به علت بیماری ناشی از کهولت سن درگذشت.
بیوگرافی بهرام عکاشه
بهرام عکاشه زاده ۱۳۱۵ مسجدسلیمان مدرس دانشگاه و زمینشناسو زلزله شناس ایرانی بوده و از چهره های تاثیرگذار علم ژئوفیزیک در ایران می باشد.
علت فوت و درگذشت
بهرام عکاشه ۱۲ خرداد ۱۴۰۴ به علت بیماری ناشی از کهولت سن در ۸۹ سالگی درگذشت. عکاشه اولین نفری بود که نسبت به خطر وقوع زلزله در تهران هشدار داده و از طرفداران تغییر محل پایتخت به منظور به حداقل رسانیدن تلفات ناشی از زلزله احتمالی بود.
زندگینامه بهرام عکاشه زلزله شناس و همسرش(Bahram Akasheh)
شهناز سلطانیان (عکاشه) همسر پروفسور بهرام عکاشه است. این زوج سالها پیش با هم ازدواج کردند از تعداد فرزندان استاد عکاشه خبری منتشر نشده است.
سوابق
بهرام عکاشه، از سالهای فعالیت ۱۳۴۰ به عنوان مدرس دانشگاه و زمینشناس فعالیت می کردو عکاشه بهعنوان پدر علم زلزلهشناسی ایران شناخته میشود. وی در سال ۱۳۴۸ در مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران مشغول فعالیت شد و در سال ۱۳۶۴ به مرتبه استادی رسید. وی سالها رئیس بخش زلزلهشناسی در مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران بود و پس از سی سال فعالیت بازنشسته شد. وی همچنین مدت ۱۴ سال ریاست گروه ژئوفیزیک دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال را بر عهده داشت و رئیس دانشکده علوم پایه این دانشگاه بود
این استاد گرانقدر، علاوه بر تلاشهای علمی ارزشمند و آثار ماندگار در حوزه ژئوفیزیک، تربیت نسلهای متمادی از دانشجویان و استادان را برعهده داشت که ادامهدهنده مسیر علمی و کاری او و میراث ماندگار و اثرگذار وی در عرصههای علمی و پژوهشی به شمار میآیند.
فعالیتها و افتخارات
استاد مؤسسه ژئوفیزیک، کسب درجه دکتری ژئوفیزیک با تخصص زلزله شناسی از دانشگاه صنعتی اشتوتگارت، پدر علم زلزله شناسی ایران، رئیس بخش زلزلهشناسی مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ساخت و راهاندازی چند پایگاه زلزلهنگاری، مطالعات طیف طراحی ساختگاه رآکتور تحقیقاتی تهران و دارای یک کتاب تألیفی، ۱۰۰ مقاله داخلی و ۳۵ مقاله خارجی.
گفتگو و مصاحبه بهرام عکاشه
– نام خانوادگی من «عکاشه» نام یکی از طوایف بختیاری در جنوب غربی ایران است که بر اساس ساختار اجتماعی ایل بختیاری شکل گرفته است ، من در شهر مسجد سلیمان به دنیا آمدم و دوران ابتدایی ام را در آنجا گذراندم ، تحصیل در مسجدسلیمان رایگان بود و ما بهترین دبیران آن زمان را در مدرسه داشتیم. تا کلاس ۱۱ در مسجدسلیمان درس خواندم اما به دلیل علاقه ام به رشته ریاضی مجبور شدم برای ششم دبیرستان ریاضی به شهر اهواز بروم. به اهواز که رفتم در آنجا اتاقی اجاره کردم و رفاهی که در مسجدسلیمان داشتم را به خاطر علاقه ام به ریاضیات و فیزیک رها کردم.
چه سالی به دانشگاه تهران رفتید؟
– سال ۱۳۳۴ در کنکور شرکت کردم و رشته فیزیک دانشگاه تهران قبول شدم ، سال ۳۷ هم لیسانسم گرفتم.
بعد از اخذ لیسانس چه کردید؟
– پروفسور حسابی و دکتر کشی افشار که از استادان ما بودند ، تازه موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران را پایه گذاری کرده بودند ، پرفسور حسابی چند نفر از فارغ التحصیلان رشته فیزیک را برای اعزام به خارج انتخاب کرد تا در آنجا تخصص های لازم زلزله شناسی را یاد بگیریم و بتوانم موسسه ژئوفیزیک را اداره کنیم. من هم در این افراد منتخب به آلمان رفتم.چه شد به آلمان رفتید؟
– من برای رشته زلزله شناسی به آلمان اعزام شدم. پیش از آن سه سال به طور شبانه در مدرسه البرز تهران زبان آلمانی می خواندم و زمانی که این موضوع را به پروفسور حسابی گفتم ، ایشان تعجب کرد که چطور آلمانی را انتخاب کردم ، پس از آنکه موضوع اعزام دانشجویان به خارج پیش آمد من به آلمان اعزام شدم و ۱۰ سال آنجا بودم و مدرک دکتری ام را گرفتم ، زمانی که از آلمان به ایران بازگشتم ، زلزله شناسی را پایه گذاری کردم و بعد لقب پدر زلزله شناسی به بنده دادند.
زندگی در آلمان
– ۴ سال اول دانشگاه اشتوتگارت آلمان بودم ، با توجه به اینکه رشته کوه های آلپ در جنوب آلمان قرار دارد کارهای تحقیقاتی انجام می دادم و در شبکه زلزله نگاری آنجا کار می کردم ، در موسسه لرزه نگاری اشتوتگارت تجزیه و تحلیل و کارهای عملی زلزله شناسی را یاد گرفتم که در ایران کاربرد داشته باشد. ۶ سال هم برای تحصیل به دانشگاهی در فرانکفورت رفتم و پایگاه لرزه نگاری فرانکفورت را اداره می کردم. در این مرکز تجزیه و تحلیل و آنها را به مرکز جهانی ارسال می کردم.
حدود ۱۳۳۰ شهر در کشور داریم که ۸۳ درصد این شهر بسیار آسیب پذیر است ، ۱۶ درصد آسیب پذیری کمتری دارد و تنها یک درصد شهرهای ما در برابر زلزله امن هستند.
چه زمانی به ایران بازگشتید و کجا مشغول به کار شدید؟
– سال ۴۸ به دانشگاه تهران بازگشتم و کارم را در موسسه ژئوفیزیک آن آغاز کردم.
بیشتر تدریس داشتید یا کار تحقیقاتی انجام می دادید؟
– سعی می کردم در دانشگاه تهران کمتر تدریس کنم با توجه به اینکه ایران یک کشور زلزله خیز است بیشتر زمان مان را به کارهای تحقیقاتی و پژوهشی این رشته می گذراندم و به این دلیل سال ۱۳۵۴ توانستم به مرتبه دانشیاری ارتقا پیدا کنم.
یعنی ۶ ساله به مرتبه علمی دانشیاری ارتقا پیدا کردید؟
– بله ، الان هم اگر کلاس های درسی استادان کمتر باشد ، اعضای هیات علمی می توانند با انجام کارهای پژوهشی ، شرکت در کنفرانس های بین المللی در زمان کوتاه به دانشیاری برسند ، به نظر من آنچه مانع پیشرفت استادیاران و دانشیاران می شود ، کلاس های درس زیادی است که ارائه می کنند و این باعث می شود که زمانی برای تحقیق نداشته باشد؛ نوشتن کار علمی درجه یک به زمان و وقت آزاد نیاز دارد ، نه اینکه دائم کلاس داشته باشیم.
آقای دکتر غیر آلمان که در آن کشور تحصیل می کردید دیگر به چه کشورهای برای انجام تحقیقات سفر داشتید؟
– به دلیل زلزله خیز بودن ایران و پروژه های تحقیقاتی زیاد و کارهای عملی که در این زمینه وجود داشت ، ۳ مرتبه به آمریکا – یک بار به شمال آفریقا ، چین ، روسیه و ایتالیا و… رفتم و انجام این تحقیقات و نوشتن مقاله های زیاد باعث شد که سال ۶۴ به مرتبه استادتمامی برسم.