فصل بهاری یکی از پرکاربردترین موضوع برای شعرا است. در این پست برای شما اشعار شعرای بزرگ در مورد فصل بهاری و اشعاری ادبی فصل بهاری و شعرهای کوتاه بهاری را آماده کرده ایم. این اشعاری بهترین گزینه برای عکس نوشته در شبکه های مجازی است.
اشعاری ادبی فصل بهاری
چو بوستان تازه گشت از باد نوروز جهــــان بستد بــهــار عالم افــــروز زآسیب صبا در جلوه شد باغ به غــارت داد بلبــــل خانه زاغ
————
هیچ می دانی
که من در قلب خویش،
نقشی از عشق تو پنهان داشتم؟
دارد بهار میشود
گلفروشهای دوره گرد بنفشه جار میزنند کدام پرستو بذرِ تو را هدیه خواهد آورد؟!
رضا کاظمی
اشعار کوتاه بهاری
بهار گوشه قلب تمام آدمهاست
همان نفس که پُری از هوای کسی
معصومه صابر
شعر بهار
بهار با همه ی ی جلوه و جمال، گلی
به پیش سینهی پیراهن بهارهی توست
————
بهارِ من باش
تا در هوای تو چون درختی جوانه کنم
محمد شیرینزاده
عکس نوشته اشعاری ادبی فصل بهاری
آفتاب و زمین
دوباره آشتی کردند بهار! بهار! بیا در این فصلِ آشتی برای تولد بهارِ دوباره زمین و آفتاب یکدیگر باشیم
قدسی قاضی نور
چیزی از این بهار در آغوشِ من کم است
تو نیستی و یکسره اُردی جهنم است…
فاطمه شمس
————
خواب دیدم که تو با فصل بهار آمده ای
باید امسال بیایی بشوی تعبیرش
جملات زیبا در مورد بهار
«بهار پشت در است»
به گوش پنجره آرام نسیم گفت و گذشت
مژگان عباسلو
————
من از تأمل بهار برمیگردم
و احساسم با بوی شکوفهها گره خورده ست بهار فلسفه ساده ایست که بدانیم زمین عرصه کوچ ست
سلمان هراتی
بگذار
ساده اتفاق بیافتد****
نگران حرف مردم هم نباش
فقط کمی نگاه از تو
از عاشقی
تا سرسپردگیش
با من****
اشعار کوتاه عاشقانه بهاری
چه قدر باید بگذرد تا سالی بیاید
که نام یکی از فصلهایش بهار باشد و یا حتی یکی از روزهایش؟!
فریبا عبدی
بهار
شعبده باز ماهری باشد کاش که تو ر مثل کبوتری از کلاهش بیرون بیاورد و پرواز دهد و بعد سالهای از دست رفته ر از آستینش دربیاورد
رویا شاه حسین زاده
————
من رنگ خزان دارم و تو رنگ بهار
تا این دو یکی نشد نیامد گل و خار
این خار و گل ارچه شد مخالف دیدار
بر چشم خلاف بین بخند ای گلزار
متن و اشعاری ادبی فصل بهاری
حیف نیست
بهار باشد و تو نباشی؟ حیف نیست بهار از سر اتفاق بغلتد در دستم آن وقت تو نباشی؟!
محمد شمس لنگرودی
————
صوفی از صومعه گو خیمه بزن بر گلزار
که نه وقتست که در خانه بخفتی بیکار
بلبلان وقت گل آمد که بنالند از شوق
نه کم از بلبل مستی تو، بنال ای هشیار